نه هرمخاطب و هرحرف و هر حدیث خوش است
که جز تو با دگرم نیست ذوقِ گفت و شنود
که جز تو با دگرم نیست ذوقِ گفت و شنود
تا چند ز اشک بر رخم رنگ آیدترکیب گز و مسقطی و شیره و سوهان
ل*ب های تو سوغاتی استان جدیدیست
ای که جانها خاک پایت صورت اندیش آمدیرنگ رویا زده ام بر افق دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهد رویایی را