مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

[eli74]

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم…

 

[eli74]

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد‌ها رسید و ما هنوز آواره ایم

 

[eli74]

من یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم

 

[!!AMINKHAN!!!!AMINKHAN!! عضو تأیید شده است.]

مکن ای صبا مشوش ، سرِ زلف آن پریوش
که هزار جانِ خسرو به فدای تار مویی

 

[eli74]

ما ز بالاییم و بالا می‌رویم
ما ز دریاییم و دریا می‌رویم

 

[eli74]

مکن ای صبا مشوش ، سرِ زلف آن پریوش
که هزار جانِ خسرو به فدای تار مویی

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید

 

[!!AMINKHAN!!!!AMINKHAN!! عضو تأیید شده است.]

در خم زلفش دلم از بیقراری شد خلاص
خانه‌ی تاریک، عاقل می‌کند دیوانه را

 

[دالان ِبهشت]

اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید
که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمی‌آید

جهانیان همه گر منعِ من کنند از عشق
من آن کنم که خداوندگار فرماید

 

[Mansi]

در اتاقی که بی تو قبر من است
روی تختی که جای خالی توست

چون تو گرمم نمی کنی کفنم
تو که سردت شود پتو هستم

 

[دالان ِبهشت]

مطلوب را طالب کند مغلوب را غالب کند
ای بس دعاگو را که حق کرد از کرم قبله دعا
باریک شد اینجا سخن دم می‌نگنجد در دهن
من مغلطه خواهم زدن این جا روا باشد دغا