مبتـــلایی به غم محنت و انـــدوه فـــراق
ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست
تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسيده ام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسيده ام

می روم بی دل و بی یار و یقین می دانم
که من بی دل بی یار و نه مرد سفرم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می روم وز سر حسرت به قفا می نگرم
خبر از پای ندارم که زمین می سپرم
میر من خوش میروی کاندر سرو پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میر من خوش میروی کاندر سرو پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
ترسم نرسی به خانه ای (کعبه ای) اعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده

همچو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل

من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ل*ب لعلو خط مشکین چو انش هستو اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در سین ششم باشد همیشه سازِ بختت کوک
نزن تاری ز گیتارِ غم و موسیقیِ غمگین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین