در حال تایپ داستان کوتاه او همان‌جا می‌نشست | بی صدا، marym

marym

تدوینگر آزمایشی
منتقد
رمان‌خـور
نویسنده نوقلـم
مقام‌دار آزمایشی
پرسنل کافه‌نـادری
نوشته‌ها
نوشته‌ها
424
پسندها
پسندها
4,405
امتیازها
امتیازها
258
سکه
2,429
.بنام آفرینش قلم.
عنوان: او همان‌جا می‌نشست
ژانر: اجتماعی، تراژدی
نویسندگان: @بی صدا. @marym
خلاصه:
برای ماندن در میان شلوغی شهر... برای زندگی کردن اشک می‌ریزد. ماهلین در گوشه‌ای از خیابان جان می‌دهد تا بماند
برای یک لغمه، پشت دَرهای بسته می‌شیند. ماهلین برای نمردن، ذلت را به تن می‌کند.
 

نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار داستان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ داستان، قوانین تایپ داستان کوتاه را مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ داستان]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ داستان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ رمان‌نویسی]

برای سفارش جلد داستان، بعد از ۱۰ پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از داستان خود، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ داستان]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن داستان شما، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

پس از پایان یافتن داستان، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان داستان خود را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ داستان]

جهت انتقال داستان به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به آموزشکده سر بزنید:
[آموزشکده]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
مقدمه:
و او همان‌ جا می‌نشست، جایی در سایه چشمان آدم‌ها، دریغ از یک نگاه، دریغ از یک لبخند.
دریغ‌های زندگی آنقدر در این سایه تنهایی تلمبار می‌شد و سنگینی می‌کرد، که دیگر نه تپشی در این قلب بود و نه گرمایی، تنها صدای شکسته شدنش می‌آمد.
آرزویش یک روز مثل دیگران رنگی شدن بود اما، این آدم‌های رنگی کورتر از آنن که ببینند سایه‌ای کنار آن‌ها کمک می‌خواهد.
 
عقب
بالا پایین