- Oct
- 360
- 115
- 63
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکیننا کرده گناه در جهان کیست بگو / وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو
کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکیننا کرده گناه در جهان کیست بگو / وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش/اين چراغي است کزين خانه به آنوفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین
کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها
نردبان این جهان ما و منی ستآتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش/اين چراغي است کزين خانه به آن
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوزنردبان این جهان ما و منی ست
عاقبت این نردبان افتادنی ست
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باشتو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم...
تا ابد، از نیستی نتوان گذشتمن اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
ساقی امروز در خمارت بودمتا ابد، از نیستی نتوان گذشت
خاک این وادی گل از آب فناست
ما ز بالاییم و بالا می رویمساقی امروز در خمارت بودم
تا شب به خدا در انتظارت بودم
منم که شهره شهرم به عشق ورزيدنما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا میرویم
نفسی داشتم و ناله و شیون کردممنم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن