• Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و مس*ت را همه مدهوش می‌کنی
 
در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و مس*ت را همه مدهوش می‌کنی
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم
 
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم
محبوب دلم ز من جدایی تا کی؟
من در طلب و تو بی وفایی تا کی؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

ای کشته ی سوزانده ی بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
 
جرعه جام بر این تخت روان افشانم
غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم
 
میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
15cb28_25512

تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی است
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
 
تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی است
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
می جوش می‌زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی
 
عقب
بالا پایین