تا دل نشودعاشق دیوانه نمی گردد

تانگذرد از تن جان جانانه نمی گردد
 
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فرو بند
 
دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت

جان مژده داده‌ام که چو جان در بر آرمت
 
تو عاقلانه‌ترین شکل ممکن عشقی
صبور و ساده و آرام و مهربان و فهیم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
می‌وزد از چمن نسیمِ بهشت

هان، بنوشید دَم به دَم مِیِ ناب
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
با نگاهت ‌دلِ آرام به هم می ریزد
مثل نبضی شـده‌ای در دلِ این زندگی ام
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
تا دستِ هیچ‌کس نرسد تا ابد به من
می‌خواستم که گم بشوم در حصارِ تو
 
وه که مرگ از زندگی با ننگ به
جام زهرآگین همان بر سنگ به
هر کس به تو از شوق فرستاد پیامی
من قاصد خود بودم و دیدم تو چه کردی

مغرور، ولی دست به دامان رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم، تو چه کردی
 
عقب
بالا پایین