دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
بشکنت دل کسی که بود عامل ان🙂
 
نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم

گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم
 
تو را گفتم چه زیبایی و تو با شرم خندیدی
از این لبخند معصومانه ، بوی بوسه می‌آید
 
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
که پس از صبر تو را او به سر صدر نشاند
 
دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست...
 
ترازو گر نداری تو ، تو را زوره زند هر کس
کسی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
 
عقب
بالا پایین