مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

Farzane · 6/1/25

دلم به کوی تو هر شام تا سحر می‌گشت
سحر چو می‌شد از آن کو به ناله بر می‌گشت

!!AMINKHAN!! · 6/1/25

تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش
عشق آسان بود اما من نمی‌فهمیدمش

Farzane · 6/1/25

شبی نگذشت کز دست غمش چون نی ننالیدم
دریغ از نالهٔ پنهان که پیدا نیست تاثیرش

!!AMINKHAN!! · 6/1/25

شب که سازد غمِ آغو*شِ تو بی‌تاب مرا
گر بُوَد فرش ز مخمل، نَبَرد خواب مرا

Farzane · 6/1/25

ای شَه سوارِ چالاک، احوال ما چه دانی؟
کز حالت پیاده، غافل بود سواره

با این سپاه مژگان، از خانه گر درآیی
تسخیر می‌توان کرد، شهری به یک اشاره

!!AMINKHAN!! · 6/1/25

هر چند دلارامِ مرا مهر و وفا نیست
یک لحظه خیالش ز منِ خسته جدا نیست

سمانه · 6/1/25

!!AMINKHAN!! گفت:
هر چند دلارامِ مرا مهر و وفا نیست
یک لحظه خیالش ز منِ خسته جدا نیست

ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود

وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود

!!AMINKHAN!! · 6/3/25

دیوانه‌ ام که روز به انکار عشق تو
شبها به دوست داشتنت فکر میکنم...

Emily · 6/3/25

مجنون ز جهان چو رخت بر بست
از سرزنش جهانیان رست.(نظامی.)

!!AMINKHAN!! · 6/4/25

تپش قلب گرفتم ، به گمانم که کسی
بی خبر از دل من عطر شما را زده است