یار دل برد و پی بردن جان وعده نمود
شادمانیم که یک بار دگر می‌آید...
 
در فکر این مباش که چشمان من چرا
چون چشم های وحشی لیلی سیاه نیست
در چشم های لیلی اگر شب شکفته بود
در چشم من شکفته گل آتشین عشق
 
قدم در حلقهٔ آزادگان وقتی توانی زد
که قلبی را نیازاری و جانی را نرنجانی
 
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
 
نور خورشید،خبرداده که درمشرق عشق
نغمه‌ی صبح، چه زیباست اگر یار تویی
 
در عشق باید پر تحمل بود و دور اندیش
پروانه گشتن چاره‌اش
جز پیله ڪردن نیست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
‍ یک ثانیه خورشیدم و یک ثانیه ابرم
‏تلفیق غم و شادی و دلتنگی و صبرم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
کی یاد من رفت از دلش
ای در دل و جان منزلش
هر لحظه معجونی کند
بهر دل بیمار من
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
عقب
بالا پایین