یار دل برد و پی بردن جان وعده نمود
شادمانیم که یک بار دگر می‌آید...
 
در فکر این مباش که چشمان من چرا
چون چشم های وحشی لیلی سیاه نیست
در چشم های لیلی اگر شب شکفته بود
در چشم من شکفته گل آتشین عشق
 
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
 
کی یاد من رفت از دلش
ای در دل و جان منزلش
هر لحظه معجونی کند
بهر دل بیمار من
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
عقب
بالا پایین