روزگاری غم برایم هیچ معنایی نداشتیار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار
آمد و غم را برایم خوب معنا کرد و رفت
آخرین ویرایش توسط مدیر:
روزگاری غم برایم هیچ معنایی نداشتیار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار
تمام وجودم همین دل استروزگاری غم برایم هیچ معنایی نداشت
آمد و غم را برایم خوب معنا کرد و رفت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدمتمام وجودم همین دل است
تمام دلم بیقرار توست
تو را می خواهم هر شبتو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق یه سینه، کااج نداشت
من نمیدانستمتو را می خواهم هر شب
اما با اندوه نداشتنت چه کنم؟
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتنمن نمیدانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر...؟
نرگس اگر چشم داشترسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن
از تو دل بر نکنمنرگس اگر چشم داشت
هیچ ندید او تو را
دل به امید صدایی که مگر از تو رسداز تو دل بر نکنم
تا دل و جانم باشد
در دلم مهر کسی خانه نکرده است بیادل به امید صدایی که مگر از تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد