دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندتمگو شرط دوام دوستی دوریاست باور کن
همین یک اشتباه از آشنا بیگانه میسازد
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندتمگو شرط دوام دوستی دوریاست باور کن
همین یک اشتباه از آشنا بیگانه میسازد
من که دارم در گدایی گنجِ سلطانی به دست
تو آن شعری که من جایی نمیخوانم، که میترسم
به جانت چشم زخم آید چو میگویند تحسینم..