تو پیشانی بلند تو در نور شمع‌ها
آرام و رام بود چو دریای روشنی
با ساق های نقره نشانش نشسته بود!
در زیر پلکهای تو رویای روشنی
من تشنه‌ی صدای تو بودم که می‌سرود
در گوشم آن کلام خوش دلنواز را
چون کودکان که رفته ز خود گوش می‌کنند
افسانه‌های کهنه‌ی لبریز راز را.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
ای عشق، تو هم ماهی و هم خورشیدی
هـــر صبـــح، طلـــوع روشــــن امیـــدی

امـــواج خلیـــج، جشــــن می گیــرندت

چــون در صـــدف سپیـــده مرواریـــدی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
یکی گولی همی‌خواهم که در دلبر نظر دارد
نمی‌خواهم هنرمندی که دیده در هنر دارد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
تا هست آب در جگر و چشم تر بسر
بر کردهای خویش بزاری ببار اشک
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
بس که لبریزم از تو ، می خواهم
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
عقب
بالا پایین