آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تجلی گه خود کرد خدا دیده ی مارا در این دیده در آیید و ببینید خدارا

صفای اصفهانی
این که یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دل که میگیرد نمیگوید کجا باید گریست
گریه کردن در خیابان هم ارامم نکرد
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما آنچه خوانده ایم فراموش کرده ایم
الّا حدیث دوست که تکرار می کنیم
ما قصه سکندر و دارا نخوانده ایم
از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین