نظرتون راجع به رمان چیه؟

  • عالی

  • خوب

  • متوسط

  • ضعیف

  • خیلی ضعیف


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

حسام.ف

نویسنده نوقلـم
نویسنده نوقلـم
نوشته‌ها
نوشته‌ها
327
پسندها
پسندها
2,187
امتیازها
امتیازها
183
سکه
2,761
رمان وارث نفرین
ژانر : ترسناک ، گوتیک
نویسنده: حسام.ف
ناظر: @Tiam.R
خلاصه:
یک نیروی پنهان داره تکه‌تکه آرامش خونه‌ی فرزاد رو می‌بلعه. اتفاقات از کنترل خارجه و هیچ‌کس نمی‌تونه جلوشو بگیره، مگر کسی که خودش، بخشی از همون تاریکیه.

 
آخرین ویرایش:


نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان، قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ رمان]


برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ رمان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ رمان‌نویسی]


برای سفارش جلد رمان، بعد از ۱۰ پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]


بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از رمانتان، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ رمان]


برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن رمانتان، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]


بعد از ۱۰ پست‌ برای درخواست کاور تبلیغاتی، به تاپیک زیر مراجعه کنید:
[درخواست کاور تبلیغاتی]


برای درخواست تیزر، بعد از ۱۵ پست به این تاپیک مراجعه کنید:
[درخواست تیزر رمان]


پس از پایان یافتن رمان، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان رمانتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ رمان]


جهت انتقال رمان به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]


برای آپلود عکس شخصیت های رمان نیز می توانید در لینک زیر درخواست تاپیک بدهید:
[درخواست عکس شخصیت رمان]


و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالارآموزشی سر بزنید:
[تالارآموزشی]


با آرزوی موفقیت شما


کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
مقدمه

بعضی چیزها، درست وقتی فکر می‌کنی گذشته است، تازه شروع می‌شود.
ماجراهایی هست که نه در صدا اتفاق می‌افتند، نه در نور؛ بلکه در سکوت، تاریکی و جایی میان باور و خیال.
نه کسی هشدار داده بود، نه چیزی قابل دیدن بود.
اما اتفاقی افتاد و از همان‌جا همه‌چیز تغییر کرد.
حالا هر شب، چیزی هست که نمی‌گذارد بخوابم.
نه به خاطر آن‌چه دیده‌ام...
بلکه به خاطر آن‌چه هنوز ندیده‌ام، اما مطمئنم که نزدیک است.
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین