هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنما
تا به فکرم نزند از ره تو برگردم
من که خاکستر شدم اما تو هنگام وداع
کاش قدری بر لبانت آه حسرت داشتی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: RMwN
من که خاکستر شدم اما تو هنگام وداع
کاش قدری بر لبانت آه حسرت داشتی
یاد آن جلوه ی مستانه کی از دل برود؟
این نه موجی است که ازخاطر ساحل برود
خط سبز تو محال است که از دل برود
این نه نقشی است که هرگز ز مقابل برود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Kallinu
یاد آن جلوه ی مستانه کی از دل برود؟
این نه موجی است که ازخاطر ساحل برود
خط سبز تو محال است که از دل برود
این نه نقشی است که هرگز ز مقابل برود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: RMwN
تو حاصل دستان هنرمند خدایی
نقاشی بی رنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
ماییم و سینه‌ای که بُوَد آشیان آه
‏ماییم و دیده‌ای که بُوَد آشنای اشک
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ماییم و سینه‌ای که بُوَد آشیان آه
‏ماییم و دیده‌ای که بُوَد آشنای اشک
کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر
که آب دیده به رویش فرو نمی آید / کمی تقلب. ک سخت بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: RMwN
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: RMwN
رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود
رهرو آن است که اهسته و پیوسته رود
در دیده‌‌ی من
جمله خیال‌اند و تو نقشی
بر خاطر من جمله
فراموش و تو یادی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین