مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

[FarzaneFarzane عضو تأیید شده است.]

دیر می آید و جان منتظر مقدم اوست
مُردم از شوق، خدایا، برسان زود ترش

 

[!!AMINKHAN!!!!AMINKHAN!! عضو تأیید شده است.]

شیرینی فراق کم از شور وصل نیست
گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر...

 

[FarzaneFarzane عضو تأیید شده است.]

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

 

[!!AMINKHAN!!!!AMINKHAN!! عضو تأیید شده است.]

دل حسرتِ دیدنِ تو دارد
خرسند نمی‌شود به پیغام!

 

[FarzaneFarzane عضو تأیید شده است.]

من از بی مهری آن ماه مُردم، کی بود، یارب
که با من مهربان گردد مه نامهربان من

 

[!!AMINKHAN!!!!AMINKHAN!! عضو تأیید شده است.]

‌‏نگاهت می‌كنم، خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان، چشم است و چشم، از دل نشان دارد.

 

[FarzaneFarzane عضو تأیید شده است.]

دل خون شد از امید و نشد یار یار من
ای وای! بر من و دل امیدوار من

 

[!!AMINKHAN!!!!AMINKHAN!! عضو تأیید شده است.]

نیست گوش اهل عالم، محرم اسرار عشق
زین سبب با خویشتن دیوانه می‌گوید سخن

 

[FarzaneFarzane عضو تأیید شده است.]

نه رحم در دل یار و نه صبر در دل من
اجل کجاست؟ که بس مشکلست مشکل من

 

[!!AMINKHAN!!!!AMINKHAN!! عضو تأیید شده است.]

نمردنم ز فراقت ز سخت‌ جانی نیست
امیدِ وصل در این ماجرا گلوگیر است